کد مطلب:30050 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:104

عامر بن واثله












عامر بن واثلة بن عبد اللَّه كِنانی لَیثی - كه بیشتر با كنیه اش «ابوطُفَیل» از او یاد می كنند - در سالی كه نبرد اُحُد روی داد، به دنیا آمد و هشت سال از روزگار پیامبر خدا را درك كرد.[1] پیامبر صلی الله علیه وآله را دید[2] و آخرین نفر از صحابیان است كه زندگانی را بدرود گفت.[3] او خود می گفت:من تنها بازمانده ای هستم كه پیامبر خدا را دیده است.[4] او به سال 100 هجری درگذشت.[5].

او از یاران[6] و معتمدان[7] و از دوستداران[8] و پیروان[9] و شیفتگان علی علیه السلام بود و در نبردها همراه او بود.[10].

او كه از سخنوری بهره ای شایسته داشت و شعر را به زیبایی می سرود و در نبرد نیز رزم آوری بی باك بود، در صِفّین، بارها خطابه خواند و به آوردگاه رفت و با شعر سرشار از شعورش علی علیه السلام را ستود و به استوارگامی یاران امام علیه السلام بالید و بر فضیحت آفرینان اُموی طعن زد و آنان را رسوا ساخت.[11].

نصر بن مزاحم، او را با عنوان «از شیعیان مُخلص»، یاد نموده و مواضع والای او را گزارش كرده است.[12].

عامر بن واثله، در انتقامجویی از قاتلان ابا عبد اللَّه الحسین علیه السلام، پرچمدار مختار بود.[13] برخی او را كیسانی پنداشته اند،[14] كه این دیدگاه، مقبول همگان نیست[15] و بر فرض صحّت، او از این عقیده بازگشته است.[16].

چیرگی او بر سخن و معارف حق و تسلّطش بر كتاب الهی به او این امكان را داده بود كه در دفاع از حق، به استواری سخن بگوید و از حق، دفاع كند و ناشایستگان را درهم شكند.[17].

به هر حال، او شخصیّتی ارجمند بود كه رجالیان از او به عظمت یاد كرده اند. به عنوان نمونه، ذهبی درباره او آورده است:راستگو، دانا، شاعر، شه سوار بود و دیر زمانی زیست.[18].

6566. وقعة صِفّین - به نقل از جابر جُعْفی -:شنیدم كه تمیم بن حزیم ناجی می گوید:چون كار معاویه استوار شد، هیچ چیز برایش دوست داشتنی تر از دیدار عامر بن واثله نبود. پس پیوسته به او نامه نوشت و اظهار لطف كرد تا آن كه عامر به نزد وی آمد. پس چون آمد، از او درباره عرب جاهلی پرسش هایی كرد.

عمرو بن عاص و چند نفر از همراهانش بر معاویه درآمدند. معاویه به آنان گفت:آیا این را می شناسید؟ این، شه سوار صِفّین و شاعر آن نبرد است. این، دوست ابو الحسن [ علی ] است. سپس گفت:ای ابو طفیل! چه قدر علی را دوست می داری؟

گفت:به اندازه محبّت مادر موسی به موسی.

گفت:چه قدر بر او می گریی؟

گفت:مانند پیرزن و پیرمردی كه فرزندی برایشان نمانده است و [ با این همه ]از كوتاهی خود به نزد خدا عذر می برم.

معاویه گفت:امّا اگر از این یاران من درباره من بپرسند، آنچه را تو برای سرورت گفتی، در حق من نمی گویند.

عمرو [ بن عاص ] گفت:به خدا سوگند، ما باطل نمی گوییم.

معاویه خطاب به آنان گفت:به خدا سوگند، حق را هم نمی گویید.[19].

6567. سیر أعلام النبلاء - به نقل از عبد الرحمان هَمْدانی -:ابوطُفَیل بر معاویه وارد شد. [ معاویه] گفت:روزگار از مصیبت علی برای تو چه گذاشته است؟

گفت:چون مصیبت پیرزن و پیرمردی كه فرزندی برایشان نمانده است.

گفت:محبّتت به او چگونه است؟

گفت:همچون محبّت مادر موسی به موسی، و با این حال، از كوتاهی خود به پیشگاه خدا عذر می برم.[20].

6568. الاستیعاب:روزی ابو طفیل بر معاویه وارد شد. معاویه به او گفت:اندوهت در فقدان دوستت ابو الحسن، چگونه است؟

گفت:مانند غم مادر موسی بر موسی، و با این حال، از كوتاهی خود به پیشگاه خدا عذر می برم.[21].

6569. تاریخ الیعقوبی:ابو طفیل عامر بن واثله از یاران علی علیه السلام بر عمر بن عبد العزیز وارد شد و به او گفت:ای امیر مؤمنان! چرا سهم مرا قطع كردی؟

عمر گفت:به من خبر رسیده كه تو شمشیرت را صیقل داده و نیزه ات را تیز كرده و تیرت را تراشیده و كمانت را آماده ساخته ای و به انتظار امامِ قیام كننده نشسته ای. پس چون قیام كرد، سهمت را كامل می دهد.

ابو طفیل گفت:خداوند از تو در این باره خواهد پرسید.

عمر، از رفتار خویش شرمگین شد و سهمش را داد.[22].

6570. تاریخ دمشق - به نقل از ابو عبد اللَّه حافظ -:شنیدم كه ابو عبد اللَّه (محمّد بن یعقوب احزم) در پاسخ به این پرسش كه چرا بخاری حدیث ابو طفیل عامر بن واثله را نقل نكرده است، می گوید:چون او در تشیّع، زیاده روی می كرد.[23].









    1. مسند ابن حنبل:23860/209/9، المستدرك علی الصحیحین: 6592/716/3.
    2. مسند ابن حنبل:23857/209/9، سیر أعلام النبلاء:97/468/3، تاریخ بغداد:37/198/1.
    3. المستدرك علی الصحیحین:6592/717/3، تهذیب الكمال:3064/81/14.
    4. مسند ابن حنبل:23858/209/9، تاریخ دمشق:114/26.
    5. المستدرك علی الصحیحین:6594/717/3، تهذیب الكمال:3064/81/14.
    6. رجال الطوسی:646/70، تاریخ الیعقوبی:307/2، سیر أعلام النبلاء:97/468/3.
    7. كشف المحجّة:236.
    8. سیر أعلام النبلاء:97/469/3، تاریخ دمشق:116/26، الاستیعاب:1352/347/2.
    9. تهذیب الكمال:3064/80/14، سیر أعلام النبلاء:97/468/3، تاریخ دمشق:113/26.
    10. سیر أعلام النبلاء:97/470/3، المعارف:341، الاستیعاب:1352/347/2.
    11. وقعة صفّین:313 - 309 و 554.
    12. وقعة صفّین:359.
    13. سیر أعلام النبلاء:97/469/3، المعارف:431، الوافی بالوفیات:623/584/16.
    14. رجال الكشّی:149/309/1.
    15. قاموس الرجال:3837/633/5.
    16. معجم رجال الحدیث:6108/205/9.
    17. تنقیح المقال:6064/119/2 (به نقل از مناقب آل أبی طالب)، قاموس الرجال:629/5 و 3837/630.
    18. سیر أعلام النبلاء:97/470/3.
    19. وقعة صفّین:554، الوافی بالوفیات:623/584/16.
    20. سیر أعلام النبلاء:97/469/3، أنساب الأشراف:101/5، تاریخ دمشق:116/26.
    21. الاستیعاب:3084/260/4، اُسد الغابة:6035/177/6.
    22. تاریخ الیعقوبی:307/2.
    23. تاریخ دمشق:128/26.